وبلاگ تخصصی حقوق بین الملل عمومی (یونیفا)

وبلاگ تخصصی حقوق بین الملل عمومی (یونیفا)

این وبلاگ در ستاد ساماندهی پایگاه های اینترنتی وزارت ارشاد ثبت شده است . هر گونه سوء استفاده موجب مسوولیت مدنی و کیفری است .

 

 
مديريت اسلامي :
اگر بخواهيم تعريفي ازمديريت اسلامي داشته باشيم ميتوانيم بگوئيم :
"
شيوه به کار گيري منابع انساني وامکانات مادي، بر گرفته از آموزه هاي اسلامي براي نيل به اهداف متاثر از نظام ارزشياسلام است."  از مهمترين آموزه هاي اسلامي که به آنها در حديث ثقلين همه اشاره کرد :
پيامبر اسلام که خود الگوي تمام مسلمين در همه زمينه ها مي باشند در حديثي بهمعرفي الگوهاي پس از خود براي مسلمين مي پردازند.
(اني تارک فيکم الثقلين کتابالله و عترتي اهل بيتي فانهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض)
همانا در بين شمامسلمانان دو چيز گرانبها گذاشتم. کتاب خدا قرآن و اهل بيتم. پس همانا اين دو جدانمي شوند تا اينکه بر حوض وارد شوند.
با توجه به اين توضيحات مي توانيم بگوئيمکه در تمام مراحل تصميم گيري و اجراي تصميمات بايد اصول اعتقادي اسلام  را در نظرگرفت و از تعاليم اسلامي از قبيل قرآن کريم بعنوان يک کتاب آسماني انسان ساز وهمچنين احاديث و روايت موجود از پيامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) استفاده نمود ودر حقيقت به علم مديريت ارزش اسلامي را مي افزائيم و مديريت اسلامي را استخراجميکنيم
 
تفاوت مديريت اسلامي و غير اسلامي :
برايدرک بهتر وجه تمايز مديريت اسلامي بايد تفاوت اين سبک مديريتي را با ساير سبکهامورد بررسي قرار داد. نگرش مکاتب به مسائل مختلف مبناي بسياري از رفتارها در جامعهمي شود از اين رو نگرش مکتب اسلام هم بر تمام امور اطراف خود اثر گذار خواهد بود. يکي از نگرشهاي که دين اسلام را به نوعي از ساير اديان متفاوت ساخته نگرش اين دينبه دنيا و آخرت است.
در اسلام تفکيکي بين دنيا و آخرت صورت نگرفته است و آخرتادامه حيات دنيوي محسوب مي شود ليکن اصالت دادن به دنيا و محبوب و مقدم داشتن آنمذموم شمرده مي شود.  بر اين اساس هر نوع فعاليت دنيوي با نيت اخروي، عبادت بوده ودر انسان مسلمان براي تلاش و اصلاح امور دنيوي و خدمت به بندگان خدا يک تعهد محسوبميشود. ولي در مديريت در ساير مکاتب چون مديريت به دنبال سو حداکثر است و سعادت رادر ماديات و در دنيا جستجو مي کند و به پايان کار (آخرت) اعتقادي ندارد.
پسميتوان عمده تفاوت بين مکتب مديريت اسلامي با ساير مکاتب را نگرش هر يک به دنيا وآخرت بيان نمود. توجه به آخرت در اين مکتب ايجاد تعهد در مديريت را در پي دارد واين احساس تعهد باعث ميشود تا بسياري از نگرشهائي که باعث تزلزل در مسائل اجتماعيجوامع امروزي شده از بينش مديران خارج شود و ارزش به انسان و روابط انساني باعث رشدو تعالي جوامع گردد. ولي نبود تعهد و بي اعتقادي به آخرت باعث توجه به دنيا وماديات شده و جو بي تفاوتي را ايجاد ميکند که بسياري از مشکلات ناشي از آن درکشورهاي صنعتي و بويژه غربي قابل مشاهده و بررسي  است.
 
اخلاق مديران در اسلام :
نقش اخلاق درمديريت اسلامي بسيار مهم است زيرا اخلاق مديران در مديرت اسلامي بايد مبتني برمعيارهاي اخلاقي اسلام باشد و از مهمترين الگوهاي فردي که ميتوان نام برد ومعيارهاي اخلاقي آنها را مورد بررسي قرار داد پيامبر اسلام (ص) و اميرالمومنين علي (ع) مي باشند. بطوريکه در قرآن کريم نيز زيبائي اخلاقي پيامبر نور و رحمت را ميستايد و ايشان را به عنوان برترين الگو براي انسانهاي اهل کمال و سعادت معرفي ميکند، لذا در خصوص ارتباط اخلاق با عملکرد و منش مديران در جامعه اسلامي حساسيتزيادي وجود دارد.
مديري که با اخلاق و با روح توکل برخدا و اعتقاد بر قدرت بينهايت الهي تربيت يافته است هنگام بروز خطرها و بحرانها خود را نمي بازد و متانت وآرامش خود را از دست نمي دهد و طبعاً چنين مديري تصميمهاي عاقلانه تر و سنجيده تراتخاذ مي کند و بهتر مي تواند روحيه کارمندان و زير دستان را تقويت کند و ايشان رابه فرجام نيک اميدوار ساخته از ياس و نا اميدي و خودباختگي نجات دهد. و نيز چنينمديري تحت تاثير چرب زبانيها و تملق گوييها قرار نمي گيرد و در دام حيله هاي سودپرستان مکار نمي افتد، و از سوي ديگر با رفتار متواضعانه و فروتنانه و با دلسوزيهاو مهربانيهاي مخلصانه علاقه کارمندان را جلب کند و در نتيجه بازده کار افزايش مييابد بدون اينکه نسبت به کسي ستمي روا داشته باشد.
مدير در اسلام بايد دارايصفات و ويژگي هايي باشد که از مهمترين آنها اخلاق اسلامي است. علم اخلاق، علممعاشرت با خلق است. در اين علم انسان رذائل و فضائل اخلاقي خوب و بد را شناسايي ميکند و در زندگي خويش به کار مي گيرد.  اخلاق مدير تحت سه عنوان مورد بررسي قرار ميگيرد:
1-اخلاق فردي مدير که از آن جمله به امانت داري، حسن خلق، کظم غيظ، عشقبه کار، صبر،کنترل نفس و ... مي توان اشاره کرد.
2-اخلاق اجتماعي مدير که در اين عنوان به موارد زير اشاره ميشود: پرهيز از استبداد، ساده زيستي و عدم رفاه طلبي، مبارزه با فرهنگ تملق، مدارا وقاطعيت، مشورت و ... اين صفات و ويژگي ها مربوط به روابط بين فرد و جامعه اي است کهبا آن سروکار دارد.
3-اخلاق ديني مدير که شامل ايثار، تقوا، ايمان به خدا، اخلاص و ... مي باشد. اين ويژگي ها در عملکرد مدير بسيار مؤثر است.
همانطور که بيان شد اخلاق يکي از مهمترين ويژگيهاي مديران اسلامياست و مديران با صفات اخلاقي اسلام ميتوانند سازمان تحت فرماندهي خو را به سمتتعالي و پيشرفت به حرکت درآورند و در ضمن محيط را براي پرورش مديران با همان ديدگاهو انديشه نيز مهيا مي کنند و بدين ترتيب اخلاق اسلامي در ميان افراد يک سازماننهادينه مي شود و اين افراد که خود قسمتي از جامعه را تشکيل ميدهند بعنوان عواملترويج دهنده معيارهاي اخلاقي اسلام در جامعه مطرح مي شوند.
مقايسه مديران در مکتب اسلام و ساير مکاتب :
مديريت يکي از رشته هاي علوم انساني است و محور آن انسان است و به همين دليل دررشته مديريت نياز خاصي به شناخت انسان مي باشد، يکي از مباحثي که ما در مبحث اخلاقمديران  به آن اشاره کرديم مبحث ((ارزشهاي انساني)) بود. بسادگي مي توان دريافت کهعمده تفاوت بين مديران در مکتب اسلام و ساير مکاتب ديدگاه آنها به جايگاه انسان وارزشهاي انساني است.
مديريت در مکتب اسلام بر مبناي عمل به حق مي باشد و مديراندر اين مکتب با در نظر گرفتن آخرت و همچنين ارزشهاي الهي و انساني استراتژي هاي خودرا ترسيم مي کنند و نمي توانند از هر وسيله براي رسيدن به اهداف خود استفاده کنند ودر حقيقت ارزشهاي الهي و انساني جهت دهنده مديران اسلامي هستند. مديران اسلامي بايددر همه حال مساوات و عدالت را رعايت کنند و بر هواي نفس خود تسلط داشته باشند. وبايد بخاطر بسپارند، مسئوليت و پست و مقامي راه که در اختيار دارند امانت الهي استو بايد همچون امانتداري صادق و امين از هر آلودگي و گناهي از آن حفاظت کنند و درهمه احوال در اعمال شيوه مديريت به اميرالمومنين علي (ع) اقتدا کنند.
مديريت درساير مکاتب بر مبناي تصميم گيري و مديريت، سود و زيان است. ديدگاه اين مکاتب تجارتمآبانه، از اسنان آغاز شده و مهمترين وظيفه اش استمرار حيات براي کسب مال بيشتر ورفاه افزونتر است و در اين مکاتب ارکان و اجزاي مديريت سود آوري است و در راه کسباين هدف، انسان، جامعه، مشتري و ارزشهاي الهي و انساني مي تواند در مقطعي هدف ياابزار يا عاملي حاشيه اي قلمداد گردند.
در مکاتب غربي ديدگاه آنها استفادهحداکثر از انسان است و تفسيرشان از مديريت در چهارچوب ماده و خارج از معنويات والهيات است ولي در مديريت اسلامي با تئوري کمال و سعادت انساني روبرو هستيم و ازهمه مهمتر ((توليد)) و ((تعالي)) مکمل يکديگر هستند
و در مديريت اسلامي هدفاصلي تکامل يافتن انسان است و استفاده صحيح از انسان بطوريکه ارزشهاي انساني درسرلوحه تصميم گيري مديران قرار دارد.
يکي ديگر از تفاوتهاي مديريت اسلامي باساير مکاتب مديريتي در تاثيري گذاري مديريت بر اعتقادات مردم مي باشد. اگر درمديريت اسلامي مديريت خوب صورت نپذيرد آفات جبران ناپذيري به ريشه هاي ديني واعتقادات مردم خواهد زد و دليلش اين است که مديريت اسلامي آميخته با اصول دين است وبر عکس اگر مديريت خوب اعمال شود مي تواند باعث جذب افراد شود ولي در مکاتب ديگراينطور نيست زيرا اصول مديريت عموماً بر پايه اعتقادات مردم نيست و ديدگاه مديرانبه مديريت از ناحيه شخصي است لذا مديريت آنها بر عقايد افراد جامعه تاثيري ندارد ودر حقيقت نوعي بي تفاوتي در قبال ديدگاه مديران و عملکردشان در ميان مردم وجود داردو تنها نگرش و کنترل سطحي از سوي جامعه بر مديران حاکم است.
نگاهي بر مديريت نبوي و مديريت علوي :
درنگاه نبوي مديريت امانت است و بايد به مثابه امانت از آن نگهداري کرد نه اينکهمديريت به ابزاري براي کسب اهداف مدير تبديل شود، لباس مديريت را بايد به اهل آنپوشاند و به افراد ناشايست و بدون اهليت نبايد مديريت سپرد. طبق سيره نبي اکرم (ص) مدير بايد توانايي، کفايت و شايستگي لازم را داشته باشد، علاوه بر آن از دانش وآگاهي کافي برخوردار باشد، پيغمبر(ص) بارها تاکيد کرده کسي که بدون علم عمل کند وآگاهي نسبت به کار نداشته باشد، فساد مديريتي او از کارهاي اصلاحي و ساماندهي‌اشبيشتر خواهد بود.
بدون ترديد چگونگي روابط انساني در مديريت، تابع نوع نگرش بهانسان است. در مکتب اسلام که بيش از تمام مکاتب بر ارزش انسان و رشد و تعالي مادي ومعنوي او، تاکيد گرديده در قلمرو مديريت نيز توجه کافي به انسان و ابعاد بالاتريناهداف به شمار مي آيد. لذا بديهي است روابط انساني در مديريت نيز مورد توجه بودهاست. پيامبر اسلام (ص) در حديثي مدير را نيازمند سه ويژگي مي داند
1-تقوا،که او را به خدا متصل نمايد و از موج هاي شيطاني بر خاسته از هواهاي نفساني دورنمايد.
2-سعه صدر که زمينه ظرفيت روحي و رواني او را ارتقا بخشد.
3-مهارتهاي ارتباطي که بتواند همکارانش را همچون پدري مهربان در زير چتر محبت خويشقرار بدهد.
پيامبر گرامي اسلام (ص) يکي از مديران موفق تاريخ است، ايشان توانستاز مردمي عقب مانده و نيمه وحشي، بهترين انسانها را بسازد و بهترين جامعه را بهوجود آورد و زيباترين شهر را به عنوان الگو به بشريت ارائه کند.  علت موفقيت ايشاندر مديريت جامعه آن زمان چه بوده است ؟ قطعاً استفاده از فرامين و دستورهاي قرآنکريم ايشان را در اهدافشان به موفقيت رسانده است.
يکي ديگر از ديدگاههاي مديريتيدر مديريت اسلامي، مديريت علوي ميباشد که در امتداد و ادامه را مديريت نبوي مي باشدحضرت علي (ع) در مديريت خود علاوه بر دستورات قرآن کريم  از ديدگاههاي پيامبر اسلام(ص) هم بهره مي بردند. يکي از منابعي که سرشار از مباحث مديريتي است نهج البلاغهميباشد که بررسي و مطالعه آن به مديران توصيه مي شود.
يکي از مهمترين صفات مديراز نظر حضرت علي (ع) شرح صدر ميباشد که در اين مورد فرموده اند : " آله الرياسه سعهالصدر"  مهم ترين وسيله لازم براي مديريت داشتن سعه صدر و سينه اي گشاده ميباشد.
 
يکي از کاملترين دستورات مديريتي حضرت علي (ع) فرمايشات ايشان در زمانانتصاب مالک اشتر به ولايت مصر بود که طى آن وظايف يک مدير را براى ايجاد محيطىسالم کاملا مشخص فرمودند که رعايت اصول آن مى‌تواند در تمامى زمان‌ها ايجاد بهداشتروانى يا “بهره‌وري”‌ مفيد را در پى داشته باشد. از مهمترين نکاتي که مي توان نامبرد :
1-ارزشيابى موقعيت حال و گذشته.                                       2-توجه به نظرات افراد تحتنظارت.
3-توجه به قضاوت‌هاى افراد تحت نظارت.                           4-خودسازى و جهاد اکبر.
5-عشق و محبت و رافت بر افراد تحت نظارت.                     6-عدم ترور شخصيت و انتقام‌جويى ازافراد تحت نظارت.
7-داشتن گذشت و اغماض و تعامل.                                     8-توجه به حق تعالى درکليه لحظات.
9- عطوفت با افراد تحت نظارت.                                           10-تصميم‌گيرى با تعمق.
11-نفى شيوه ديکتاتوري.                                                    12-انتقادپذيرى و عدم خودبزرگ‌بيني.
13-عدل و داد وميانه‌روى در امور.
در مديريت اسلامي ، مديريت تنها با اتخاذ تصميم پايان نمي‌پذيردبلکه پس از اتخاذ تصميم بايد به خدا توکل کرد و از درگاه لايزال الهي مدد خواست وامور خويش را بدو واگذار نمود.
همانطور که در مديريت نبوي و مديريت علوي بياننموديم توجه به آخرت و توکل بر نيروي بي کران الهي مبناي اصلي همه تصميم گيرها درمديريت اسلامي ميباشد و بدون توجه به ارزشهاي الهي و ارزشهاي انساني مديريت دراسلام هيچ معناي ندارد و فقط ديدگاه معنوي و غير مادي اين مکتب است که آن را ازساير مکاتب مديريت متمايز و مورد توجه قرار داده است.
 مديريت اسلامی و  مديريت علوی
شهيد مطهري (ره) در اصالت فرهنگي در آنجايي كه علوم اسلامي را از ساير علوم جدا مي‌‌‌كند در مقدمه كتاب آشنايي با علوم اسلامي، براي اسلامي بودن يك علم همين 4 مطلب( بعنوان شاخصه) مطرح مي‌‌كند.
1- از انگيزه ويژه اي برخوردار باشد.
2- جهت و حركت مخصوص به خود داشته باشد.
3- آهنگ حركتش با آهنگ حركت ساير فرهنگها متفاوت باشد.
4- عناصر ويژه اي وارد كند و آن عناصر برجستگي خاصي داشته باشد.
بديهي است كه براي اثبات اصالت يك فرهنگ و يك تمدن ضرورتي ندارد كه آن فرهنگ از فرهنگ‌ها و تمدن هاي ديگر بهره نگرفته باشد، بلكه چنين چيزي ممكن نيست؛ هيچ فرهنگي در جهان نداريم كه از فرهنگ و تمدن هاي ديگر بهره نگرفته باشد، فرهنگ اسلامي نيز با اينكه فرهنگ مستقلي است و داراي ويژگي‌هاي يك فرهنگ با اصالت است از فرهنگ هاي ديگر بهره جسته است ولي سخن در كيفيت بهره گيري و استفاده است.
انواع بهره گيري از فرهنگهاي ديگر
 1- فرهنگ و تمدن ، بدون هيچ تصرفي عناصرفرهنگ هاي ديگر را در قلمرو خودش قرار دهد.
2- از فرهنگ و تمدن تغذي مي كند ، يعني مانند يك موجود زنده آنهارا در خود جذب و هضم مي كند و موجود تاازه بوجود مي آورد فرهنگ اسلامي از نوع دوم است مانند يك سلول زنده رشد كرد و فرهنگ هاي ديگر را از يوناني، هندي ، ايراني و غيره در خود جذب كرده و بصورت موجود جديد با چهره و سيماي مخصوص به خود ظهور و بروز داد و به اعتراف محققان تاريخ فرهنگ و تمدن، تمدن اسلامي در رديف بزرگترين فرهنگ ها و تمدن هاي بشري است.
اگر ما حرف از مديريت اسلامي مي زنيم تكيه بر فرهنگ و تمدن مستقل اسلامي است از آنجا كه رشته مديريت يكي از تأثير گذار ترين رشته هاي علوم اجتماعي است از اين جهت دين اسلام كه داراي فرهنگ و تمدن اصيل و مستقل است، فلذا در رشته مديريت داراي مبنا است.
استقلال فرهنگ اسلامي
اسلام و بهره گيري از يافته هاي علمي: در صدر اسلام براي تربيت مسلمانان اتفاقات عجيبي افتاد و پيامبر و ائمه اطهار(ع) مسلمانان را طوري تربيت نمودند كه همواره جلوتر از ديگر ملل بوده است طوري كه هر مقداركه جلو برود عقب گردي براي آن نباشد(خذوالعلم ممن عنده و لا تنظروا الي عمله)« بحار ج2»
فرهنگ و تربيت جامعه كه اين گونه است كه دانش را از هركس كه مي توانيد بگيريد و به عمل او نگاه نكنيد فرهنگ بسيار پويا است و از يافته هاي علوم استفاده مي كند و كاري به مسايل سياسي و... ندارد يعني هم به انديشه هاي بهاء مي دهد و احترام مي گذارد و خود هم استفاده مي كند.
و يا خذوالحكمة و لو من المشركين بحار ج2 ص197
از معصوم سئوال شد عالم ترين افراد كيست ؟ فرمود: من جمع علم الناس الي علمه (بحار ج2ص197 )
مديران موفق كساني است كه درمورد نظرخاص، در قبلشان رايزني فرهنگي مي كنند و نكات جالب را در موضوعي كه قرار است در جمع مطرح شود از نظرات ديگران استفاده مي نمايد.
آدم سعي كند در جلسات اولين كسي نباشد كه حرف بزند اين كه انسان علم ديگران را بايد در علم خود جمع كند.
نكته اي قابل توجه اين است كه در ديدگاه اسلامي بهره گيري از يافته هاي علمي هيچ محدوديتي ندارد.
اين روايات در ابتداء گسرش اسلام چنان بصيسرتي در ميان مسلمانان بوجودآورد كه فضاي بسيار زيبايي را براي فراگيري علوم فراهم ساخت و مسلمانان با چنين طرز تفكري در مدت كوتاهي توانستند پيشرفت هاي چشگيري در علوم بدست آورد، البته انتقال علوم به دنياي اسلام و فراگيري آن بصورت منفعلانه و پذيرش مطلق همراه نبود زيرا همان پيشواياني كه ترغيب به دانش افزايي از همه كس و از همه جا مي نمودند، امر به نقد عالمانه و خردمندانه اي آن دانشها را نيز مي كردند. و محور را در پذيزش و يا عدم پذيرش با معيار عقل و خرد و حق و باطل مي دانستند، قرآن كريم بندگاني كه گفته ها را مي شنوند و سپس بهترين سخن را تبعيت مي كمند مورد تشويق قرار داده است (فبشر عبادي الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه)
ضرورت تبيين ديني موضوعات وظيفه اصلي ما است مثلا مديريت بايد ديد گاه ها را گرفت و نقد ديني نمود.
در بسياري از موارد ممكن است نظريات رايج بدلايل با مذهب و عقايد اسلامي سازگار نباشد لذا پذيرش آنها ممكن نيست، پي بردن به اين موضوع كه نظريات علوم انساني با نظريات مطرح شده در منابع ديني در چه جاهاي توافق يا تخالف دارند نياز به مطالعه عميق و جدي دارد.
مديريت يكي ازبرجستگي هاي علوم انساني است و اسلام در اين زمينه مطالب بسياري دارد، آية الله جوادي آملي در يكي از بيانات خود مي فرمود: آن اندازه كه در زمينه مديريت در منابع اسلامي مطلب داريم در هيج موضوعي نداريم منتهي كار نشده است و موضوعات از ديدگاه مديريتي مورد بررسي قرار نگرفته است.
اسلام علاوه بر اينكه يك عقيده است يك روش هم است يعني شيوه هاي زندگي كردن را در فضاهاي مختلف نيز معرفي و بيان مي كند يعني بايد در تمام برنامه ها و موضوعات زندگي طوري تربيت شويم كه تمام رفتار مان اسلامي وديني باشد حتي در ساختمان سازي ، شهر سازي و..... بايد عمران هايما طوري صورت بگيرد كه حالت اسلامي داشته باشد.
دانش مديريت نيز از اين قاعده مستثني نيست و مي بايست با فراگيري آن نياز هاي جامعه اسلامي را برطرف ساخت اما فراگيري منفعلانه و بكار گيري مطلق آن توسط دين توصيه نمي شود در رويكرد ديني نبايد آنچنان منفعلانه برخورد نمود كه گويي آنچه از ديگران به عنوان معرفت تجربي بدست ميايد همه به مثابه وحي منزل و قطعي است، و نه آنكه بطور كلي بايستاي با بهاء دادن به فكر و انديشه بشر از طريق نقد و بررسي راه ميانه اي را برگزيد تا هم از نتايج سود مند ومفيد علم مديريت بهره گرفت و هم از خطاهاي نظريه پردازان اين رشته كه ريشه در ديدگاه مادي آنها به جهان هستي دارد و گاهي نيز متأثر از ارزشهاي غير ديني است برحذر مالند، اسلام ديدگاه محدودي مادي حاكم بر تئوري ها در اصول مديريت و رفتار سازماني رد مي كند و با طرح موضوع دوساحتي بودن انسان بر ديدگاه الهي و نقش عوامل معنوي نيز تأكيد دارد در عين حال مباحث زيادي نيز بطور مشترك از سوي دانش مديريت و معرفت ديني مطرح مي باشد كهدر صورت عمل به آنها با انگيزه هاي ديني مشمول اجر و پاداش الهي واقع مي شود.
در مباحث هرگاه وارد شديد اول بايد روي يكسري اصولي باطرف به توافق برسيد و الا مباحث به نتيجه نخواهد رسيد.
كسي كه مي‌خواهد در مديريت و يا هر علم ديگري وارد بحث شود بايد با ادبيات مبدأ آن علم اشنا باشد و هكذا مقصد را هم بداند مثلا در مورد مديريت بايد محقق با مبحث اوليه و خواستگاه ان آشنا باشد ظمنا بايد مقصد يعني مباني اسلامي را هم اشنايي داشته باشد.
ممكن است بتوان از اين مسايل را استنباط كرد كه علم در آينده همان نتايج را اثبات كند پس بايد بعنوان يك پژوهش گر بيطرف با صرف نظر از اعتقادات قطعي ديني از نظريات اسلام در باره مسايل علوم انساني مطرح كرده است آگاه شويم مثلا مهم ترين جهت اين است كه مديريت متضمن توصيه به رفتار هاي خاص انساني است كه در قالب بايد و نبايده اي و ارزشها مطرح مي شود و اين بايد ها ونبايد ها نيز طبق تفكرات گوناگون مباني متفاوت پيدا ميكند گاهي مباني ارزشها سود و منافع اقتصادي است بنا براين بايد‌ها و نبايد‌ ها نيز بر همان اساس شكل مي گيرد. با توجه به اين مطلب سئوال مهم اين است كه آيا از ديدگاه اسلام همينكه مؤسسه‌اي به اهداف اقتصادي خود رسيد به هدف مطلوب خود رسيده است يا اينكه غير از اهداف اقتصادي اهداف بالا تري هم مورد نظر است اهدافي كه در صورت تعارض با اهداف اقتاصادي آنها تحت الشعاع قرار مي دهد، اين گونه نيسصت كه براي كسب منفعت و ايفاي مديريت هر روشي مطلوب باشد بلكه بايد روش هاي را براي مدريرت انتخاب كرد كه به كرامت انساني كارمندانن لطمه نزند يعني نه تنها مانع تكامل روحي و معنوي انان نشود كه در جهت كمك به آنها باشد .
ضرورت بررسي مديريت اسلامي : مديريت در ميان علوم انساني رابطه اي بسيار نزديكي با فرهنگ دارد بگونه اي كه با اندك تدأ ملي مي توان نقش فرهنگ را در جاي جاي ان مشاهده كرد به همين دليل فرهنگ هاي گوانگون براي هود مديريت ها متفاوتي را اقتضا مي كند مديريت ژاپني ، مديريت امريكايي ، مديريت كره اي و....... نمونه هاي از اين قبيل مي باشند كه متناسب با فرهنگ خود شكل گرفته است ازسوي ديگر برخي پيشواياين ديني ما در عصر خود مدتي زمام دار جامعه اسلامي بوده ومديريت كلان جامعه اي آن روز را به عهده داشته اند ان معصومان بطور حتم داراي اصول و شيوهاهاي خاصي در چگونگي اداره جامعه بوده اند كه مي تواند الگوي مديران مسلمان قرار بگيرند ، علاوه بر اين با مراجعه به منابع ديني مي توان به گذاره هاي دست يافت كه حاوي يكسري دستور العمل ها و توصيف هايمديريتي است اين دستور العمل ها بايد ها و نبايدهاي مديريتي هستند كه مديران مسلمان را فراگيري و پايبندي عملي به انها وظيفه اي ديني خويش را ادء مي كنند .
راههاي اثبات ضرورت مديريت اسلامي
1)          ضرورت از راه فرهنگ: با اين توضيح كه علم مديريت بدليل آميختگي با فرهنگ غربي كاملا پاسخ گويي نياز هاي مديريتي ممالك اسلامي نيست و با توجه به فرهنگ اين كشور ها ضرورت دارد تا با پژوهش بر روي شيوه هاي از مديريت كه سنخيت با اين فرهنگ دارد نياز هاي مورد را بر طرف ساخت و آن شيوه هاي متناسب با فرهنگ ديني چيزي جز مديريت اسلامي نيست.
2)          اينكه وظيفه مسلماني اقتضاء مي‌كند در برابر فرامين الهي مطيع بود با توجه به دستور العمل هاي مديريتي كه از سوي مديران معصوم جامعه اسلامي صادر شده است ضرورت دارد تا با عمل به آن دستور ها و الگو قرار دادن معصومان، مديريتي را بكار گيريم كه مورد رضايت و خشنودي پروردگار باشد و آن چيزي جزء مديريت اسلامي نيست.

نویسنده: یعقوب سلامتی ׀ تاریخ: سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , iraninternationallaw.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com

پیچک